هردم آید غمی از نو...
فاش می گویم واز گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم واز هردو جهان آزادم
تاشدم حلقه به گوش درمیخانه ی عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم...
پ.ن:بعضی وقتها
گیر میکنی بین دلت
وخدای دلت...
سخت میشه تصمیم گرفت
حتی شاید دیگه حوصله ی عزیزترین فردزندگیت روهم نداشته باشی...
شما چیکار میکنید اگه توی یه همچین موقعیتی باشید؟
حیرانم/ــــــــــــــــــــــــــــ میفهمی؟ حـــــــــیران...!امشب دلم برای کتابـــــــــــ هایم، تنگ شد. زدم به کتابـــــــــ خانه...از مفاتیح الحیاه گرفته تا مدیریت و برنامه ریزی مدیران فرهنگی و... (راستی از دیدن کتاب مَن او خیلی خوش حال شدم.) ناگهان چشمم به گِریه های امپراطور افتاد. به شعف آمدم. لب به لب رسید و بوسه ایی ناب زدیم... لب خند بدون ناراحتی روی لبم نشست. برداشتمش؛ و او مرا گرفت. حس طبع فاضل مرا گرفت... این شب ها علی(ع) برای چاه تعریف میکتد. چاه میشنود. فریاد هم میزند؛ ولی علی...عمق دل چاه به اندازه ی اشک های این مرد فهم دارد. اما چرا این جماعت حتی به اندازه ی عمق چاه معرفت نداشتند. معرفت هم نه؛ چرا بصی...آه آه السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)
امشب دنبال دلم، راه افتادم. از کم و کِیفش بماند. بل الشدت خوش گذشت. ایشالا دلم همیشه دل باشد.
تقدیم به روح پرفتوح شهید مجید ابوترابی